دلم گرفت

دلم گرفت از آسمون، هم از زمين هم از زمون
تو زندگيم چقدر غمه، دلم گرفته از همه
اي روزگار لعنتي، تلخه بهت هر چي بگم
من به زمين و آسمون دست رفاقت نمي دم
امشب از اون شبهاست که من، دوباره ديوونه بشم
تو مستي و بي خبري اسير ميخونه بشم
امشب از اون شبهاست که من، دلم مي خواد داد بزنم
تو شهر اين غريبه ها دردم رو فرياد بزنم
از اين همه دربه دري تو قلب من قيامته
چه فايده داره زندگي اين انتهاي طاقتهاز اين همه در به دري به لب رسيده جون من
به داد من نميرسه خداي آسمون من

2 نظر :

Anonymous Anonymous
گفته ...

فكرش نكن درست ميشه
وقتي گوشي براي شنيدن نيست
وقتي چشمي براي ديدن نيست
------------------
از گفتن چه حاصل
------------------
اين نيز بگذرد

June 12, 2006 2:52 AM  
Anonymous Anonymous
گفته ...

salam webloge ghashangy dashty khaily bahal nud omidvaram hamishe intory faal bashy va hich vaght motevaghef nashy age vaght karrdy va khasty be manam sar bezan
manam ye kolbeye koochiki daram
mamnun
bye

July 05, 2006 3:32 PM  

Post a Comment

<< صفحه اصلي